شناسایی خطرات و ارزیابی ریسک (Risk Assessment) فرآیندی است که به ارزشیابی، شناسایی و تحلیل ریسک های بالقوه ناشی از یک فعالیت یا موقعیت می پردازد و با توجه به کفایت هر گونه کنترل های موجود و تصمیم گیری در خصوص اینکه آیا ریسک قابل قبول می باشد یا خیر ؟
در واقع هدف اصلی کاهش احتمال وقوع و شدت آسیب های احتمالی به اشخاص ، تجهیزات ، مواد اولیه و یا محیط زیست می باشد و نیز به حداقل رساندن پیامدهای ناشی از حوادث احتمالی است.
ارزیابی ریسک برای کسبوکارها اهمیت حیاتی دارد، زیرا به آنها کمک میکند تا به طور پیشگیرانه با چالشها و تهدیدهای احتمالی مواجه شوند، تصمیمات آگاهانه تر بگیرند و فرصتهای رشد را بهتر شناسایی کنند. در ادامه، دلایل کلیدی اهمیت ارزیابی ریسک برای کسبوکارها را بررسی میکنیم :
برای مشخص نمودن فعالیت های ایمن ، برای پیشگیری از بروز حوادث ، برای آمادگی جهت واکنش در شرایط اضطراری ، جهت ارائه آموزشهای لازم
به منظور طراحی ایمن، مخاطرات باید حذف شوند یا کاهش یابند. شناسایی مخاطره عملکرد حیاتی ایمنی سیستم است. بنابراین درک درست و درک تئوری مخاطره حیاتی است. تجزیه و تحلیل مخاطره پایه اصولی ایمنی سیستم است.
تجزیه و تحلیل مخاطره برای شناسایی مخاطرات، اثرات و عوامل علی مخاطره انجام می گیرد. تجزیه و تحلیل مخاطره برای تعیین ریسک سیستم، اهمیت مخاطرات و ایجاد اقدامات طراحی که مخاطرات شناسایی حذف یا کاهش یابند انجام می گیرد.
در تعاریف ایمنی سیستم، رویداد ناگوار ( Mishap ) واقعه واقعی است که رخ داده است و منجر به مرگ، آسیب و یا خسارت شده است و مخاطره ( Hazard ) شرایط بالقوه ای است که می تواند منجر به مرگ، آسیب و یا خسارت شود.
این تعاریف منجر به اصولی می شود که مخاطره پیشرو برای واقعه ناگوار است، مخاطره واقعه بالقوه ای را (یعنی واقعه ناگوار) را تعریف می کند در حالیکه واقعه ناگوار رویداد رخ داده شده است. این بدان معنی است که روابط مستقیمی بین مخاطره و واقعه ناگوار وجود دارد.
اجزای مخاطره مواردی متشکل از مخاطره است و ریسک واقعه ناگوار احتمال واقعه ناگوار رخ داده و شدت حاصله از خسارت ناگوار. عامل احتمال پذیری واقعه ناگوار احتمال اجزای مخاطره در حال رخ دادن و تبدیل به واقعه ناگوار است.
عامل شدت واقعه ناگوار پیامد کلی واقعه ناگوار معمولا بر حسب خسارت حاصله از واقعه ناگوار (یعنی بازده ناخوشایند) است. احتمال و شدت می تواند تعریف شود و برحسب کیفی یا کمی ارزیابی شود. مفهوم اجزای مخاطره پیچیدگی کمتری در تعریف دارد. مخاطره موجودیتی است که فقط عناصر ضروری و کافی برای بوجود امدن واقعه ناگوار است.
اجزای مخاطره شرایط ضروری برای واقعه ناگوار و نتیجه نهایی یا اثر واقعه ناگوار را تعریف می کند.
عنصر مخاطره آمیز منبع اصلی مخاطره آمیز ایجاد کننده نیروی محرکه مخاطره است نظیر منبع انرژی مخاطره آمیز نظیر مواد منفجره مورد استفاده در سیستم .
مکانیسم شروع کننده رخداد ماشه یا آغازگر مسبب ایجاد مخاطره است.
شخص یا چیزی است که برای آسیب و یا صدمه باارزش است و شدت رخداد ناگوار را توصیف میکند. هدف، نتیجه واقعه ناگوار و صدمه و خسارت مورد انتظار است. این سه اجزای به مثلث مخاطره معروف اند.
مثلث مخاطره متشکل از سه جزء ضروری است که هر یک از آنها یک ضلع مثلث را شکل می دهند. همه اضلاع مثلث ضروری هستند و برای ایجاد مخاطره مورد نیاز هستند. حذف هر یک از اضلاع مثلث منجر به حذف مخاطره می شود و دیگر واقعه ناگوار رخ نمی دهد (یعنی مثلث ناکامل است). احتمال ضلع مکانیسم آغازگر را کاهش دهید تا احتمال واقعه ناگوار کاهش یابد. عنصر را در ضلع عنصر مخاطره آمیز را کم کنید یا ضلع هدف را کاهش دهید تا شدت واقعه ناگوار کاهش یابد. این جنبه از واقعه مفید است وقتی که تعیین می کنید کجا مخاطره کاهش یابد.
در متن استانداردهای سیستم مدیریت ایمنی مانند OHSAS 45001 و همچنین MS – HSE بر انجام شناسایی خطرات و ارزیابی ریسک تاکید شده است و به عنوان قلب سیستم یاد شده است . طبق این الزامات، سازمان باید بطور مداوم روش اجرایی جهت شناسایی خطرات، ارزیابی ریسک و تعیین کنترلهای لازم را ایجاد، اجرا و نگهداری نماید.
ریسک عبارتست از احتمالی که مخاطره باعث صدمه و خسارت شود ضرب در شدت آن صدمه یا خسارت. بنابراین ریسک احتمال بالفعل شدن یک خطر است. بصورت ریاضی ریسک را از حاصل ضرب احتمال یک واقعه نامطلوب خاص (مانند صدمه جسمانی،حریق و غیره) در پیامد آن واقعه.
Risk = P × C
P احتمال یا تکرار: رخداد یک واقعه نامطلوب معمولاً با احتمال آن در یک دوره مشخص یا فرکانس آن (تعداد وقایع در واحد زمان) اندازه گیری و بیان می شود.
C پیامد واقعه
آنالیز ریسک برآورد کمی ریسک است که بر اساس ارزیابی مهندسی و تکنیکهای ریاضی با برآورد احتمال و پیامد حادثه و ترکیب آنها صورت می گیرد. به عبارت دیگر کاربرد نظاممند اطلاعات موجود برای تعیین تکرار و شدت پیامد وقایع خاص می باشد.
فرآیندی است که نتایج آنالیز ریسک(یعنی ریسک های برآورد شده) را با رتبه بندی و یا مقایسه آنها با مقادیر هدف(اهداف عملکردی یا الزامات قانونی) برای تصمیم گیری بکار می برد. ارزیابی ریسک نشان می دهد که ریسک ها قابل قبول هستند یا نه.
معمولا گزینه پیشنهادی اول حذف ریسک است تا آسیبی ایجاد نگردد. متاسفانه، حذف ریسک همیشه امکان پذیر نیست. به بیان دیگر همه ریسک ها نمی توانند حذف شوند.
برخی خطرات با کاهش ریسک ذاتی قابل اصلاح هستند. به عنوان مثال می توان به ایزوله کردن کمپرسوری که سروصدای زیاد ایجاد می کند اشاره کرد. روش دیگر در اصلاح ریسک، به کاربردن اقدامات کنترلی با استفاده از مقررات، آیین نامه ها، روش های اجرایی و قوانین امکان پذیر است. آموزش، تعلیم و نظارت همه جانبه از روش های ارزشمند اصلاح ریسک به شمار می آیند.
مدیران بایستی نسبت به قابل تحمل شدن ریسک، تصمیم بگیرند. گاهی اوقات ما ریسک را اصلاح می کنیم به طوریکه به کمتر از حد قابل تحمل می رسد و گاهی اوقات به سادگی نمی توانیم ریسک را در حد قابل تحمل، اصلاح کنیم. مدیران باید در مورد قابل تحمل بودن ریسک ها هوشیار باشند.
عبارتست از ابلاغ نتایج ریسک به مراجع تصمیم گیری و مردم. درک ریسک به شدت بر نوع و سطح ریسک قابل قبول موثر است. اعتراضات عمومی بشدت بر تصمیم گیریها تاثیر می گذارند لذا اطلاع رسانی درباره ریسک باید بعنوان بخش مکمل مدیریت ریسک در نظر گرفته شود.
حتی با بکارگیری بهترین اقدامات جهت اصلاح ریسک در سازمان، درمی یابیم که هنوز با ریسک مالی قابل توجهی مواجه هستیم. بیمه یک روش انتقال برخی ریسک ها است. روش دیگر انتقال ریسک استفاده از قراردادهای پیمانکاری است. به عنوان مثال می توان به استفاده از اتومبیل های کرایه ای اشاره کرد.
برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل فعالیتها و دارائی های سازمان بنحویکه اثرات سوء بر عملکرد و اقتصاد آن در اثر حوادث به حداقل برسد. بطور خلاصه به هر گونه اقدام در راستای کاهش ریسک مدیریت ریسک گفته میشود. ریسک ها را نمیتوان بطور کامل حذف کرد اما میتوان به حد قابل قبول یا قابل تحمل کاهش داد. بنابراین هدف مدیریت ریسک ایجاد یک چارچوب نظام مند و مستمر بمنظور شناسایی،ارزیابی ،حذف، کنترل، پیشگیری، کاهش و ابلاغ ریسک هاست.
در فرآیند مدیریت ریسک تصمیمات بر اساس مقایسه نتایج حاصل از ارزیابی ریسک با معیار هدف و عواملی نظیر قضاوت فنی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی اتخاذ می شود.
مدیریت ریسک به عنوان مجموعهای از فعالیتها به همراه استفاده از منابع به منظور کنترل و نظارت بر سیستم مورد مطالعه و با هدف کنترل ریسک و آثار آن به کار می رود.
مدیریت ریسک به منظور کاهش خطرات بالقوه ناشی از وقوع مخاطرات مرتبط با ریسکهای منتسب به هر کدام از جنبه های مدیریت یک سیستم مورد استفاده قرار میگیرد.
ارزیابی ریسک یک فرآیند جمع آوری اطلاعات برای اتخاذ تصمیمات علمی و شفاف برای تعیین سطح ریسک مربوط به یک خطر است. درواقع ارزیابی ریسک یک روش ساختار یافته و سیستماتیک برای شناسایی خطرات و برآورد ریسک برای رتبه بندی تصمیمات جهت کاهش ریسک به یک سطح قابل قبول است. بطور معمول در محیط کار، خطرات بسیار و فراوانی مورد شناسایی قرار می گیرند که با توجه به محدودیت منابع و زمان، می بایستی ابتدا خطرات مهم تر کنترل شده و در مراحل بعدی به سایر خطرات پرداخته شود.
از این رو بایستی از فرآیند ارزیابی ریسک استفاده شود. به عبارت دیگر ارزیابی ریسک به سازمان کمک می نماید تا اولویت خود را در مبحث ایمنی به درستی شناسایی نموده و در تخصیص منابع به دقت عمل کند تا بیشترین تاثیر در سیستم مدیریت ایمنی پدیدار شود.
یک ارزیابی مناسب و کافی بایستی:
ارزیابی ریسک چه وقت انجام شود؟
ملاحظاتی برای انجام یک ارزیابی ریسک :
قبل از انجام هر شناسایی خطرات و ارزیابی ریسک موضوعات زیر بایستی شفاف گردند:
الزامات زیر در اغلب روش ها عمومی بوده و تعیین کننده کیفیت نتایج ارزیابی ریسک هستند:
۲)نماینده واحد مهندسی
۳)نماینده واحد فن آوری یا R&D
۴)نماینده بی طرف
۵)نماینده واحد عملیاتی یا تولید
درک و تعریف خصوصیات فیزیکی و عملکردی سیستم تحت بررسی اولین مرحله درک و تعریف خصوصیات فیزیکی و عملکردی سیستم تحت بررسی است. در این مرحله نه تنها به زیر سیستم های اصلی، به عملکردها و اثرات متقابل بین انها نیز باید توجه کرد.
دومین مرحله شناسایی خطرات و دلایل پیدایش آنها است. باید قدم به قدم وارد سیستم شد و تمام چیزهایی که مربوط به خطرات سیستم و زیر سیستم تحت شرایط مختلف است شناسایی کرد. در این مرحله خطرات و وقایع ناخواسته شناسایی می شود و دلایل ایجاد این خطرات مشخص می شود.
اولین و مهمترین مرحله در مدیریت کردن ریسک، شناسایی همه خطراتی است که ما در سازمان با آن مواجه هستیم که روش مطمئنی است تا ما بتوانیم خطراتی را که می تواند در صورت عدم کنترل، منتج به خسارت عمده در سازمان گردد را شناسایی کنیم.
با توجه به گام های شناسایی و ارزیابی مخاطرات، برای کنترل مخاطرات رویکردهای اساسی سه گانه زیر وجود دارد که عبارتند از:
تعیین میزان یا سطح ریسک قابل قبول توسط افراد فنی و محاسبین ریسک عملی نمی گردد بلکه وظیفه بخش مدیریتی است به عبارت دیگر مدیر ارشد سازمان باید میزان پذیرش ریسک در سازمان را تعیین نماید.
میزان ریسک قابل قبول به مسائل مختلفی از جمله مسائل اجتماعی، اقتصادی و توانایی های فنی، زمانی و …
بستگی دارد که در اینجا بطور خلاصه به آنها اشاره میشود:
امروزه به صورت علمی نظر جامعه را در مورد میزان قابل قبول برای ریسک های مختلف جویا می شوند و سپس این میزان را معین می نمایند . جوامع مختلف فرهنگهای مختلفی دارند و درمقابل ریسک های گوناگون نکته نظرات متفاوتی دارند و میزان ریسک قابل قبول برای آنها متفاوت است.
اگر برای کاهش یک ریسک خاص از نظر اقتصادی ، بودجه ای لازم باشد که سازمان امکان تهیه و فراهم کردن آنرا نداشته باشد ، نمی تواند سطح پذیرش خود را پائین تر انتخاب کند و اجباراً ریسک بالا را قبول خواهد کرد.
سیستم مدیریتی که تواناییهای اقتصادی سازمان را به خوبی واقف است، در این مورد تصمیم می گیرد که سطح ریسک پذیری را پائین بیاورد یا خیر.
اگر فرض شود که در کشوری مانند هندوستان توانایی فنی برای تغییر و تعویض تکنولوژی موجود در کارخانه ای نظیر بوپال وجود نداشته باشد آن کشور نخواهد توانست سطح ریسک پذیری خود را درمورد بکارگیری تکنولوژی موجود در کارخانه کاهش دهد و اجباراً در حدی نگه خواهد داشت که ازتکنولوژی قدیمی موجود همچنان استفاده نماید.
همین طور در کشور ما، چنانچه قطعه یا وسیله دستگاهی در دنیا وجود داشته باشد که باعث کاهش ریسک در استفاده از یک محصول خاص شود و کشور ما بدلیل تحریمهای مختلف نتوانند آن قطعه یا وسیله یا دستگاه را تهیه نماید ناچاراً سطح ریسک موجود آن محصول را بدون داشتن آن قطعه خواهد پذیرفت.
هر وقت که زمان لازم برای رسیدن به هدفی کوتاه باشد، وقت نداشته باشیم که راه های کم خطرتر را جستجو و تحقیق کنیم و سپس تصمیم بگیریم ، اجباراً سریعترین راه را انتخاب کرده و تن به ریسک با سطح بالایی خواهیم داد . بنابراین ، زمان نیز در تصمیم گیری برای انتخاب یا تعیین سطح ریسک پذیری بسیار اهمیت دارد.
کنترل ریسک، طرح ها یا استراتژیهایی هستند که ریس ها را تا سطح قابل قبول کاهش می دهند . جایی که سطح ریسک در طبقه بالا قرار گیرد، به اقدامات کنترلی نیاز دارند .
اقدامات کنترلی بایستی در اولویت اول بر پارامتر احتمال اعمال گردد و در مرحله بعد، بر پارمتر شدت تعریف گردد.
در برخی موارد، بایستی برای هر دو پارامتر ، اقدامات کنترلی تعیین شود .
هنگامیکه ماتریس برای خطرهای شناخته شده رسم شد و سطح یا میزان ریسک قابل قبول و غیرقابل قبول معین گردید ،کلیه خطرهایی که در منطقه غیرقابل قبول ماتریس قرار دارند، باید برای آنها اقدامات کنترلی پیشنهاد گردد تا سیستم مدیریت به تبع آنها تصمیم به اجرا بگیرد.
در مورد هر خطر، معمولاً بیش از یک راه حل برای کنترل یا کاهش ریسک مربوطه پیشنهاد می گردد تا دست مدیریت برای تصمیم گیری باز باشد و بتواند با توجه به امکانات و توانائی های کاری خود در انتخاب یک یا چند راه حل پیشنهادی تصمیم بگیرد.
مهم این است که قبل از اجرای هر اقدام برای کاهش ریسک ، باید مجددا مورد ارزیابی قرار گیرد، تا معلوم شود که میزان کاهش چقدر بوده است و آیا در حد انتظار و قابل قبول است یا خیر؟
پس از اجرای این راه حل ها ، شکل ماتریس ریسک تغییر کرده و تعداد خطرهای موجود در بخش ریسک های غیرقابل قبول مرتباً کم می شود.
گزینه اول پیشنهادی ، عموماً حذف ریسک است تا خطر بطور کامل از بین برود، مانند حذف سرب و آزبست و بنزین از چرخه تولید. اما متاسفانه ، حذف ریسک همیشه امکان پذیر نیست و باید پیشنهاد آن در کمیته شناسایی خطرات مطرح و بررسی شود. در صورت عدم امکان حذف، به سراغ گزینه بعدی میرویم.
در صورت عدم موفقیت در حذف ریسک ، می بایستی از روش ها ، تجهیزات و یا مواد با خطر کمتر را جایگزین نمود . بعنوان مثال جایگزینی بنزن با تولوئن و یا استفاده از برق ۱۱۰ ولت بجای ۲۲۰ ولت
در شرایطی که امکان حذف و یا جایگزینی وجود نداشته باشد ، از کنترلهای مهندسی جهت کنترل ریسک استفاده می گردد مانند حفاظ گذاری دستگاهها، سیستم ارتینگ، طراحی و نصب سیستم تهویه موضعی و …
پس از انجام اقدامات فوق الذکر ، جهت رعایت نکات ایمنی ، اقدام به اجرای کنترل های مدیریتی میگردد، از قبیل نصب علایم هشداردهنده ، نصب دستورالعملهای ایمنی و نیز برگزاری دوره های آموزشی.
استفاده از اقلام حفاظت فردی ، بعنوان آخرین راه حل توصیه میگردد و در شرایطی نیز علاوه بر اجرای اقدامات فوق الذکر و در جهت افزایش ضریب ایمنی ، بکار گرفته میشود.
JSA یکی از روشهای پیشگیری از حادثه و آنالیز خطر می باشد که دارای سابقه استفاده زیادی می باشد و از سال ۱۹۳۰ تا اکنون این تکنیک ساده در صنایع مختلف بکار گرفته می شود. این تکنیک یکی از ابزارهای مدیریتی جهت شناسایی و کنترل خطرات می باشد.
JSA عبارت است از بررسی سیستماتیک یک شغل به منظور شناسایی خطرات بالقوه آن و تعیین روش کنترلی مناسب.
یکی از مهمترین اهداف اجرای JSA ، یافتن رویکردهای اثربخش و کارآ در زمینه ادغام عنصر انسانی با طراحی و عملیات در راستای دستیابی به سطوح بالاتر در زمینه ایمنی ، قابلیت اطمینان ، بهره وری و … است.
فرآیند آنالیز ایمنی شغلی می تواند در مراحل طراحی ، ارزیابی طراحی سیستم و بروز هر گونه مشکل در زمینه تعامل انسان سیستم مورد استفاده قرار گیرد .
JSA ، شامل آنالیز وظایف اساسی موجود در شغل برای شناسایی خطرات بالقوه و تعیین راههای ایمن برای انجام آن است .
نکات کلیدی
مرحله اول: انتخاب شغل مورد نظر برای آنالیز:
ایده آل آن است که کلیه مشاغل موجود در هر سازمان مورد مطالعه JSA قرار گیرد . لیکن ، احتمالاً به دلیل وجود محدودیت های مختلف از جمله منابع و زمان ، امکان پذیر نباشد، لذا بایستی مشاغل موجود لیست و با استفاده زا پارمترهای ذیل اولویت بندی شوند.
مرحله دوم : شکستن شغل به وظایف تشکیل دهنده
به طور معمول در هر شغل، فرد وظایف متعددی را به عهده دارد. هریک از این وظایف می تواند دارای خطرات مربوط به خود را داشته باشد.
تقسیم یک شغل به وظایف آن ، مستلزم داشتن دانش کافی و کامل از آن شغل است. اگر وظابف به صورت بسیار کلی و عمومی انتخاب شوند ممکن است عملیات اختصاصی و خطرات مرتبط با آن به فراموشی سپرده شوند.
مرحله سوم : شناسایی مراحل انجام یک وظیفه
مراحل اجرای وظیفه، به ترتیب اجرای آن شناسایی و ثبت می شود.
برای شناسایی مراحل آن، می توان از نحوه انجام فعالیت توسط اپراتور، فیلم برداری نمود.
مرحله چهارم: شناسایی خطرات بالقوه در هر یک از مراحل
در هر یک از مراحل انجام یک وظیفه، کلیه خطرات احتمالی شناسایی می گردد.
مرحله پنجم : تعیین اقدامات پیشگیرانه برای کنترل خطرات شناسایی شده
با رعایت اولویت در اقدامات کنترلی ، اقدامات اصلاحی و پیشگیرانه را توصیه می نمائیم .
مرحله ششم : ابلاغ به کارکنان
مراحل صحیح انجام یک فعالیت به همراه خطرات شناسایی شده و اقدامات کنترلی مورد نیاز ، در قالب دستورالعمل ایمنی ، تدوین و به کارکنان ابلاغ می گردد.
JSA یک روش شناسایی خطر می باشد . جهت ارزیابی ریسک ، می بایستی از روش دیگر استفاده گردد .
JSA برای تهیه دستورالعمل های ایمنی، بسیار مناسب است.
حالت شکست و تجزیهوتحلیل اثرات یا fmea، روشی است که به سازمانها اجازه میدهد تا تمام شکستهای احتمالی در یک فرایند طراحی یا ساخت را در مراحل اولیه پیشبینی کنند. این روش که در دهه ۱۹۵۰ توسعه یافت، یکی از اولین روشهای بهبود قابلیت اطمینان ساختاریافته بود. در اصل تمام سناریوهایی که طی آن ممکن است یک قطعه از تجهیزات خراب شود و تأثیر بالقوه این خرابیها را شناسایی و مستند میکند. در FMEA معمولا جزئیات زیر تشریح میشود:
طراحی یک برنامهٔ FMEA و بکارگیری آن جزئی کلیدی از نگهداری و تعمیرات مبتنی بر قابلیت اطمینان (RCM) است.
FMEA ابزاری است که با کمترین ریسک، برای پیش بینی مشکلات و نقصها در مراحل طراحی و یا توسعه فرایندها وخدمات در سازمان به کار میرود.
یکی از عوامل موفقیت FMEA زمان اجرای آن است. این تکنیک برای آن طرح ریزی شده که “یک اقدام قبل از واقعه باشد” نه “یک تمرین بعد از آشکار شدن مشکلات”. به بیانی دیگر، یکی از تفاوت های اساسی FMEA با سایر تکنیک های کیفی این است که FMEA یک اقدام کنشی است، نه واکنشی. در بسیاری از موارد وقتی با مشکلی مواجه می شویم، ممکن است برای حذف آن اقدامات اصلاحی تعریف و اجرا شود. این اقدامات ، واکنشی در برابر آنچه اتفاق افتاده است.
درچنین مواردی حذف همیشگی مشکل، به هزینه و منابع زیاد نیاز دارد، زیرا حرکت از وضعیت موجود به سمت شرایط بهینه اینرسی زیادی خواهد داشت، اما در اجرای FMEA با پیشبینی مشکلات بالقوه و محاسبه میزان ریسک پذیری آنها، اقداماتی در جهت حذف و یا کاهش میزان وقوع آنها تعریف و اجرا می شود.
این برخورد پیشگیرانه کنشی است در برابر آنچه ممکن است در آینده رخ دهد و مسلما اعمال اقدامات اصلاحی در مراحل اولیه طراحی محصول یا فرایند، هزینه و زمان بسیار کمتری در برخواهد داشت. علاوه بر این، هر تغییری دراین مرحله بر روی طراحی محصول یا فرایند براحتی انجام شده و در نتیجه احتمال نیاز به تغییرات بحرانی در آینده راحذف میکند یا کاهش خواهد داد.
FMEA اگر درست و به موقع اجرا شود، فرایندی زنده و همیشگی است .
یعنی هرزمان که قرار است تغییرات بنیادی در طراحی محصول و یافرایند تولید (یا مونتاژ) انجام گیرد باید به روز شوند و لذا همواره ابزاری پویاست که در چرخه بهبود مستمر به کار میرود.
هدف از اجرای FMEA جستجوی تمام مواردی است که باعث شکست یک محصول یا فرایند میشود، قبل ازاینکه آن محصول به مرحله تولید برسد و یافرایند آماده تولید شود.
برای کاهش ریسک می بایست با توجه به ارزشمند بودن اصلاح نقص در زمان طراحی، جهت پیشگیری از هزینه های کاذب مالی و جانی اصلاحات لازم در آن زمان و قبل از ورود به سایر مراحل انجام شود و اگر نتوان خطری را در هنگام طراحی حذف نمود باید ریسک ناشی از آن خطر به وسیله گزینه های مختلف تا سطح پذیرفتنی کاهش یابد و با کاهش احتمال وقوع و یا شدت حادثه ، با تعریف و اجرایی کردن Action Plan ریسک راکنترل کرد .
اگر نتوان خطرات را حذف نمود یا ریسک آن ها را کاهش داد بایستی با کاربرد کنترل های مهندسی و ابزارهای ایمنی این خطرات را کنترل و ریسک عملکرد را کاهش داد و بهتر است به این منظور بازرسی دوره ای در کارکرد و نگهداری ابزارهای ایمنی در نظر گرفته شود در صورتیکه کنترل ها منجر به کاهش ریسک نگردید باید ابزارهایی به کار گرفت که شرایط خطرناک را شناسایی کرده وبا ایجاد علایم مناسب کارکنان را از خطر آگاه کند.
از روش های کنترل مدیریت ، و اجرایی مانند تدوین دستورالعمل ها و آموزش کارکنان بهره برد و لیکن با توجه به اینکه نرخ خطاهای انسانی به عنوان مهم ترین عامل بروز حوادث معمولا از نرخ وسایل الکترومکانیکی بیشتر است این اقدام کنترلی به عنوان کم اثر ترین وآخرین راه برای کنترل خطرات استفاده میشود.
بالاخره مقداری از ریسک بایستی پذیرفته شود . که مقدار آن توسط تیم ارزیابی ریسک در هر سازمان مشخص می شود . و سعی می شود با برنامه ریزی و اجرای Action Plan مشخص شده جهت هر ریسک ، به سمت ریسک قابل قبول حرکت کنیم.
شروع می کند و در پی کشف علل و اثرات خطرات بالقوه است.